روایت مهر و زندگی / زوج پزشکی که رسم و رسومات را برای برکت زندگیشان کنار زدند
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۴۲۸۳۸
این روزها تصویر قباله و مهریه جالب یک زوج پزشک در فضای مجازی دست به دست میشود که زندگیشان را با دعای خیر مردم آغاز کردهاند.
به گزارش خبرنگار ایمنا، یکی نوشته بود «دنیا هنوزم قشنگیاشو داره!» و دختری هم نوشته «با دیدن این آدما چندتا جون به جونام اضافه میشه»؛ موضوع توئیتهایشان کار جالب پزشک جوانی به نام ریحانه آلرسولدهکردی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با خانم دکتر آل رسول که برای مصاحبه تماس میگیرم میگوید من اصلاً نمیخواستم این مسئله اینقدر رسانهای شود و خودنمایی کرده باشم، تصورش را هم نمیکردم که اینطور به گوش همه برسد.
این تازه عروس ادامه میدهد که روز مراسم نامزدی وقتی مهریه مشخص شد، میزان و نوع مهریه برای فامیل و آشنایان ما جالب بود و از روی قباله عکس گرفتند و بعد این خبر و تصویر قباله همه جا پخش شد.
قضیه از این قرار است که مهریه زوج پزشکی که چند روز دیگر قرار است مراسم ازدواجشان را برگزار کنند "یک سکه طلا به نیت یگانگی خداوند، دو روز در ماه ویزیت رایگان بیماران بیبضاعت و ۱۰ درصد از درآمد ماهانه به تشخیص پزشک جهت درمان بیماران، کمک هزینه تحصیل ۲۰ کودک بیسرپرست نیازمند تا زمان ورود به دانشگاه، آزادسازی ۲۰ زندانی جرایم غیرعمد بدون سابقه کیفری" است.
در روزهایی که تصور میشود جوانها برای شروع زندگی و مهریه ازدواجشان در گیر و بند مادیات هستند، این خانم دکتر ۲۹ ساله فرهنگ و تصورهای غلط را کنار میزند و مهریهاش را «مهرالسنه حضرت فاطمه زهرا (س)» میگذارد.
او که درحال حاضر دانشجوی تخصص رشته پوست است و تأکید میکند که مهریهاش همان یک سکه است و قرار است به همراه همسرش که او هم پزشک عمومی است، بقیه مواردی که در قباله ازدواج ذکر شده را انجام دهند.
امروزه شاید بیشتر تأکید بر تجملات یا رعایت برخی از رسم و رسوم و مهریههای سنگین، از سوی خانواده عروس و داماد باشد و مهریههای سبک را کسر شأن خانواده بدانند یا آن را تضمینی برای ادامه زندگی بخوانند، اما خانواده این زوج پزشک مخالفتی با این مهریه سراسر خیر نداشتند.
بدون شک آینده زندگی که با دعای خیر مردم آغاز شود، روشن است و این زوج جوان با سنتشکنیهایشان برکت و نگاه خدا را مهمان زندگی مشترکشان کردند و الگویی شدند برای جوانانی که دوست دارند با کنار زدن فرهنگهای غلط زندگیشان را آغاز کنند.
از این دست افراد در جامعه کم نداریم، اما پیچیدن نام یکی از آنها هم میتواند امید به این نسل جوان را در دلها زنده کند و همانطور که یک کاربر توئیتر نوشته بود، حالمان را وسط خستگیها خوب کند!
کد خبر 666157منبع: ایمنا
کلیدواژه: مهریه میزان مهریه مهریه حضرت فاطمه مهریه عندالمطالبه ازدواج ازدواج جوانان ازدواج و فرزندآوری مقدار مهریه پرداخت مهریه تعیین مهریه های سنگین مهریه های عجیب مهریه لاکچری شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق زوج پزشک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۴۲۸۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما به روایت «آپاراتچی»
ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.
فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلمهای در حال اکران اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان میدهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقهای را بهتنهایی در سالن عالیقاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلیهای خالی، این موضوع را تأیید میکرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهلودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلفکردن است؟!
اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشقتر باشید، به چند بار دیدنش!) میارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلمهای پرهیاهو و با بازیگران دهانپرکن، اما بیکیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمیفهمند به آنها میگوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!
اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سالهای نخست جنگ ایران و عراق بازمیگردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ میکشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر میکند و به دل خانوادههایشان تسلایی کوچک میبخشد. همین جلیل که عشق بیوحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنوارههای فیلم تصور میکند که جوایزی نفیس به دستش میدهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگینامهای بسازد.
فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سختگیری معرفی میشود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی میکنند، بدگویی از این قاضی به روزمرهشان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوتهای نادرستش پایمال میکند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دستکم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون میشود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید میشود، تصمیم میگیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».
اما فیلمساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی میداند که یک مشت آدم فاسد و بیدین دور هم جمع میشوند تا بقیۀ مردم را هم با ساختههایشان بیبندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمیگیرد و حاضر به حمایت از او نیست.
فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفتها یا خواستههای خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلمسازی جلیل شیفته و خیالپرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم میشود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنانکه جلیل در رؤیا میبیند؟!
فیلمسازی در میانۀ انقلاب و جنگ
فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینیهای آن و شوریدگیهای آدمهایش را بازتاب میدهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی بهبعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.
سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمهجان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفتانگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمیرود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایرانزمین کوشیدهاند.
به جز اینکه به «آپارتچی» میتوان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلمسازیشان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی بهدردبخور است.
این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمیتواند با شکم خالی و زندگیای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گامبرداشتن در چنین مسیری ازجانگذشتگیها میخواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشتبهدهان میکنند، یا هنرمندش از خانوادهای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلمسازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دستباف همسرش محتاج است، فرشی که میتوانست زیرپای آن دو و پدر و بچههایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟
انتهای پیام